غربت یعنی حسرت
غربت یعنی رفتن
گم شدن چون سایه
به سفر دل بستن.
غربت یعنی بدرود
در غروبی دلتنگ
در طلوعی خسته
گفتن از شیشه و سنگ
غربت یعنی تقدیر
کوچ کردن و رفتن
یعنی سفر بی بازگشت
غربت همیشه تپیدن
رفتن و غربت من
سایه ای سرگردان
مثل شمعی در باد
آتشی در باران.
غربت یعنی رفتن
تا دورهای دور
تا شهر بی نشان
تا امتداد بی نور
سلام علی آقا جونی
دلم برات تنگیده بود...
زیبا بود... مثل همیشه... نه اصلا از همیشه بهتر
خواهش می کنم... شما همین که با این گرفتاری سربازی می آن کلی خودش مهربونی استش!
ناراحت نباش دیگه... یه آدم اینجوری دلش می گیره. بعد کلی مدت اومدی پس ناراحت نباش و بخند دیگه!
قربانت یک آدم اینجوری!