آدمها رو عشقشون پا میزارن

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم*روزی سراغ من آیی که نیستم

آدمها رو عشقشون پا میزارن

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم*روزی سراغ من آیی که نیستم

زمزمه پرواز

زمزمه پرواز

اگرباز آمدم به زادگاه تو روزی،باورم کن

هرچند که از دیدن من می سوزی ،باورم کن

هرچند که از دیدن من می سوزی ،باورم کن

ودر این اندیشه ام که بروم یانروم

هر چند که باآمدن ورفتن من می سازی،باورم کن

تو که میدانی من باخودم از همه غریبه ترم

وخودم میدانم که منم بازیچه هر بازی،باورم کن

اگر ازمن تو برنجی به که روی آورم

توبرای انتهای راهم همیشه آغازی،باورم کن

همهء غمهای عالم دردلم پنهانند

بهرغمهای دلم تویکی محرم رازی،باورم کن

من که گویم مرغک این دل من زندانیست

بهراین مرغ دلم زمزمه پروازی،باورم کن

من گلی می طلبم بارنگ وبوی زیبا

وبرای من تنها توگل طنازی،باورم کن

دلم انگار که خواهد تو سرائی ازاو

وبگوئی از هر نغمه وازهر سازی،باورم کن

دل تنگم به هوای تو بخواهد

که برایش نی دل تنگ نوازی،باورم کن

دوست دارم ...

     

I LOVE YOU

زندگی دفتری از خاطرهاست ... یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ... یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست ،چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد...

ما همه همسفریم 

عشق خیابانی ...

روزگاریست همه عرض بدن می خواهند

همه از دوست فقط چشم ودهن می خواهند

دیو هست ولی مثل پری می پوشند

گرگ هایی که لباس پدری می پوشند

آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند

عشق ها را همه با دور کمرمی سنجند

خب طبیعی ست که یک روزه به پایان برسد

عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد

ای عشق...

ای عشق مدد کن که به سامان برسیم

چون مزرعه ی تشنه به باران برسیم

یا من برسم به یار یا یار به من

یا هر دو بمیریم و به پایان برسیم

 

دوست دارم...

  دوست دارم   

بودن و ماندن را دوست دارم

زیرا همه بودنم در گرو توست

ماندن را دوست دارم

چون بهانه ماندنم هستی

خنده را بر لبان تو می پسندم

زیرا تو لبخند بهارانی

گریه را نمیخواهم

چون هجرترا به یادم میاورد

گردنبند مرواریدی دارم

از صدف وجود تو

گل سرخی زینت موهایم است

گلی که از قلبت چیدی

دستبندم از جنس ستاره است

چون اسیر ستاره ام

در هوای تو استنشاق میکنم

می دانی هوا، عطر ترا دارد

بازبان تو سخن می گویم

نامم را با الفبای تو می نویسم

زیرا تو، حُسن اسمایی

آسمان را دوست دارم

چون تو ساکن آنجایی

شب را بخاطر رنگ چشمان تو دوست دارم

گل های وحشی را دوست دارم

چون تو، همانند طبیعت پاکی

و دوستت دارم را دوست دارم

چون تو خود، دوست دارم هستی

نمی رنجم چون...

  

وقتی تورو دوست دارم ، حاضرم جون فدات کنم

حاضرم دنیا رو بدم ، فقط یه بار نگات کنم

به خاطرت داد میزنم ، به خاطرت دروغ میگم

رو همه چی خط میکشم ، حتی رو برگ زندگیم

قید تموم دنیارو ، به خاطر تو می زنم

خیلی چیزارو می شکنم ، تا دل تورو نشکنم

حاضرم قلب من  باشه ، پیش چشای تو گرو

فقط خدا نکرده  تو ، یه وقت بهم نگی برو

حاضرم حرف قانونو ، ساده بذارم زیر پام

به حرف  تو گوش کنم  ،  به حرف قلب باوفات

حاضرم مسخرم کنن ، تموم آدمای شهر

امّا نبینم تو باهام کردی واسه یه لحظه قهر

حاضرم هر جا که میرم ، به خاطرت گریه کنم

بگم که محتاجتم و به شونه هات تکیه کنم

عشق آسمانی...

شاعر و فرشته ای با هم دوست شدند.فرشته پری به شاعر داد و شاعر شعری به فرشته.شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی آسمان گرفت و فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه ی عشق گرفت.خدا گفت:دیگر تمام شد.دیگر زندگی برای هر دوتان دشوار می شود زیرا شاعری که بوی آسمان را بشنود زمین برایش کوچک است و فرشته ای که مزه ی عشق را بچشد آسمان برایش تنگ...

کاش تموم بشه کم کم...

<br/><a rel="nofollow noopener" href="http://i32.tinypic.com/21ai6qe.jpg" target="_blank">View Raw Image</a>

من بد سرشتم

تسلیم سرنوشتم

روزی که رقم خورد سرنوشتم

واسه بیداری  یه عشق بی انتها می نوشتم

ولی روزگار با من سازگار نبود

واسه من جایی تو این دنیا نبود

روزگار اخمی به چهره زد و گفت

به چشمای گریونم نگاه کرد و گفت

دیگه تمومه روزای خوش عاشقی

باید نگاه کنی به گلهای خشک رازقی

منم با چشمای گریون فکر کردم به انتهاش

تا روزگار پشیمون بشه از گفته هاش

روزهای پاییز جوونیم اومد و گذشت

ولی این روزها مثل یه عمر گذشت

کاش خیالم راحت میشد از حرفای روزگار

کاش خط می کشیدم به دورش با یه پرگار

دیگه توان غصه خوردن ندارم

دیگه وقتی واسه کارهام ندارم

تموم وقتم شده غصه و غم

کاش تموم بشه کم کم..................

۲۶ خرداد روز تولدم مبارک

 تمام زندگیم دوستت دارم