آدمها رو عشقشون پا میزارن

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم*روزی سراغ من آیی که نیستم

آدمها رو عشقشون پا میزارن

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم*روزی سراغ من آیی که نیستم

دستان یخ زده دخترک ...

عاشق زمستان و برفم ، او را نمی دانم ...
من و زمستان ، هیچوقت او را نفهمیدیم....

کودک...

مهربانی را در نگاه منتظر کودکی دیدم که آبنباتش را  
به دریا انداخت تا آب شیرین شود