آدمها رو عشقشون پا میزارن

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم*روزی سراغ من آیی که نیستم

آدمها رو عشقشون پا میزارن

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم*روزی سراغ من آیی که نیستم

خواب آخر

وقتی که خوابی نیمه شب، تو رانگاه می‌کنم
زیبایی‌ات را بابهارگاه اشتباه می‌کنم
از شرم سر انگشت من پیشانی‌ات تر می‌شود
عطر تنت می‌پیچد و دنیا معطر می‌شود
 گیسوت تابی می‌خورد، می‌لغزد از بازوی تو
از شانه جاری می‌شود چون آبشاری موی تو
چون برگ گل در بسترم می‌گسترانی بوی خود
من را نوازش می‌کنی بر مهربان زانوی خود
آسیمه می‌خیزم ز خواب، تو نیستی اما دگر
ای عشق من بی من کجا؟ تنها نرو من را ببر
من بی تو می‌میرم نرو، من بی تو می‌میرم بمان
با من بمان زین پس دگر هر چه تو می‌گویی همان
در خواب آخر عشق من در برگ گل پیچیدمت
می‌خوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت

نظرات 3 + ارسال نظر
نسترن دوشنبه 25 دی 1391 ساعت 11:40 http://nastaran-amoozegar.blogsky.com

زیبا بود. به منم سر بزن

افسانه سه‌شنبه 3 بهمن 1391 ساعت 22:11 http://mosafere-tanha.blogsky.com

سلام دوست عزیز خوبی؟
آپ کردم
خوشحال میشم یه سر بزنی

سلامتى چشمى که چشم ما رو رو هـمه چشمها بست . . . !

فعلآ

setareye ali یکشنبه 22 بهمن 1391 ساعت 11:09

salam azizam .midoni kojam?doset daram

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد