آدمها رو عشقشون پا میزارن

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم*روزی سراغ من آیی که نیستم

آدمها رو عشقشون پا میزارن

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم*روزی سراغ من آیی که نیستم

عشقبازی زیر باران...

عشقبازی زیر باران!!!

 
عشقبازی زیر باران!!
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟...
 

غافلگیر شدیم  

چتر نداشتیم  

خندیدیم  

دویدیم  

و 

به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم.
دومین روز بارانی چطور؟ 

پیش بینی اش را کرده بودی  

چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم  

 

سعی می کردی من خیس نشوم  

و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود.
و سومین روز چطور؟ 

گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری 

 چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد. وچند روز پیش را چطور؟ 

به خاطر داری؟ 

که با یک چتر اضافه آمدی  

و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم...

فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم  

تنها برو...

دکتر  شهید علی شریعتی
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد