مهربانا!
میدانم که تا تو راهی نیست.
میدانم که آسمان فیض و رحمتت همه جا بر سرم سایه دارد.
میدانم که دستهای سبزت همیشه پشت و پناهم است.
میدانم که تو ، تنها تو نگران لغزشهای ناتمام من هستی.
اما نمیدانم ؟؟؟؟؟؟؟
چرا هرروز که میگذرد از تو دورتر میشوم؟!!!!
دلم را به دست آب می سپارم و سبزی روحم را به شیرینی ناپایدار و فریبنده ی گناهان.
کمکم کن!
من این لذتها را به بهای دوری از تو نمی خواهم. من تو را میخواهم.
تنها تو را...ای مهربانترین مهربانان!
سلام دوست گرامی هر روز به وبلاگ شما سر میزنم واقعا حرف نداره خسته نباشید میگم به شما و ارزوی موفقیت دارم برای شما
بیخیال داداش...